سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

مذاکرات هسته ای در ژنو انجام شد و طرفین مباحث خود را مطرح کردند اما یک نکته برایم تعجب آور است ، در این میان، تاکید بر محرمانه بودن مذاکرات ژنو!

مذاکرات با حضور نمایندگان گروه 5+1 و هیئت‌های همراه آنان صورت پذیرفته که هیچیک از آنها نمی‌توانند محرم اسرار جمهوری اسلامی ایران باشند و تنها در یک حالت، به تعهد خویش پای‌بند خواهند بود که محرمانه ماندن مذاکرات را به نفع خود ارزیابی کنند. یعنی به زیان ایران اسلامی.

اعلام محرمانه بودن مذاکرات از یکسو دست طرف مقابل را که دشمن تابلودار اسلام و مردم ایران است برای انتشار خبر به گونه‌ای که مطلوب خود باشد، باز می‌گذارد و به آنها اجازه می‌دهد افکار عمومی را مطابق خواست و نظر 5+1 مدیریت کنند و از سوی دیگر، دست رسانه‌های خودی را برای بیان واقعیات و مقابله با عملیات روانی حریف می‌بندد و این مصداق همان گلایه سعدی در گلستان است که «سگ‌ها را گشاده‌اند و سنگ‌ها را بسته»!

موافق راه انداختن راهپیمایی مانند دوستان تهران نیستم و باز هم میگویم تند روی مناسب نیست اما درخواست  دارم از آقای ظریف که طبق قاعده بازی که دشمن برایمان چیده بازی نکند که عاقبت پشیمان خواهد شد 

۶ نظر ۲۷ مهر ۹۲ ، ۱۰:۵۹
مهران شیخی

 خدایا؛

صفحه‌ی آخر شناسنامه‌ام را این‌گونه می‌خواهم.

12

آرزویش برای من گنهکار که عیب نیست

هست؟

 

راه آسمان که بسته نیست
هست؟

 

با تو‌ام ای من
راه آسمانت را پیدا کن.
شاید؛
جایی همین نزدیکی

 

۱۵ نظر ۱۷ مهر ۹۲ ، ۱۱:۴۸
مهران شیخی

بی بی سی صحبت های نتانیاهو را برای چند میلیارد آدم پخش میکنه بعد برا اینکه به مردم ما بگه بی طرفه فقط تو بی بی سی فارسی میاد صحبتهای مهاجرانی ملعون را پخش میکنه

تا هم اونو به نو و نوایی تو اپوزیسیون برسونه هم خودشو بی طرف نشون بده

به قولی این ره که میروی به ناکجا آباد(؟؟؟!!!) است 

۱ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۶:۰۶
مهران شیخی

امروز بعد از گذشت چهار روز از تماس تلفنی اوباما با روحانی ،دلیل این تماس اقتدار شکن از نظر نگارنده شاید برای خیلی ها مشخص شده باشد .

صرف‌نظر از محتوای این مذاکرات (که به‌نظر نمی‌رسد چندان با اهمیت باشد و اصلاً در چنان موقعیت، امکان رد و بدل شدن حرف‌های جدی نیز وجود ندارد)، اصل آن‌چه روی‌ داده از همه مهم‌تر است؛ یک اقتدار سی و چند ساله جمهوری اسلامی شکسته شد. نمادی  که در پیوندِ درونی با برخی مفاهیم بنیادین انقلاب اسلامی بود.

حالا دیگر فرقی نمی‌کند که لابی‌گرانِ هوادار دولت جدید چه میزان کارآمد بوده‌‌اند و آن‌ها چرا و براساس کدام تحلیلی در آخرین لحظات سفر به طرف آمریکایی پیغام داده‌اند که اگر تماسی گرفته شود، بی‌پاسخ نخواهد ماند و یا حتی فراتر از آن، دقیقاً مجوز چه سطح مذاکره‌ای صادر شده و در صحنه عمل، چه رخ داده است. چیزی که اکنون با اهمیت است کارکرد نمادین این تماسِ تلفنی است که مشخصاً در نسبت با سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی می‌توان آن‌را تحلیل کرد. همان‌نکته‌ای که احتمالاً بیش از هر چیز مدنظر سیاست‌ورزانِ‌ دولت جدید نیز هست.

نفس‌ موضوع مذاکره، از جهت تاثیر آن بر وجهه و نما و چهره ایران بسیار قابل تامل است؛ آنان‌که خود را پیروز صحنه نیویورک می‌دانند، در تمامی سال‌های اخیر بر این باور بوده‌اند که لحن و بیان و شیوه گفتار رئیس‌جمهورِ قبل موجب این همه دشمنی و تحریم و فشار شده است و اگر به‌جای مناظره کردن در صحنه مذاکره، به طرف مقابل لبخند زده شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اما سابقه تاریخی نشان نمی‌دهد که کار ایران و غرب، با لبخند و تماس و... حل‌شدنی باشد؛ همان‌گونه که در اوج اقتدار دولت کارگزارانی‌ها در یک شب، ۱۵ سفیر اروپایی (و بلکه بیش‌تر) تهران را ترک کردند و برای مقامات ارشد دولت نیز، احضاریه‌های بین‌المللی صادر شد و مجدداً در اوج نفوذ دولت مشارکتی‌ها، رئیس‌جمهور عجول آمریکا، تهران را در محور شرارت جای داد و ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها را به بایگانی سپرد. 

 عجله و شتاب‌زدگی در انجام مذاکره سطح بالا، پیش از هر وعده‌ای و بیش از هر امتیازی، این شاخصِ انقلابی‌گری را تحت تاثیر قرار داده و ممکن است ابعاد آن تنها متوقف به پرونده هسته‌ای نماند.

دیروز قدیانی در مورد سفر آخر احمدی نژاد به نیویورک این خاطره را نوشت :

 روز آخر سفر اما محمد به من گفت: «از یک چیز این احمدی نژاد خوشم می آید که ۸ بار آمد سازمان ملل، یک بار برند شما را نفروخت. حال هولوکاست را گرفت، حال صهیونیسم را گرفت، یک بار برندتان را نفروخت». پرسیدم؛ «برند؟! کدام برند؟!» گفت: «این برند که یک کشوری هم هست به اسم جمهوری اسلامی ایران که ابرقدرتی به نام امریکا را به پشیزی نمی گیرد. ضعیف تر هم که نشده هیچی، کلی هم پیشرفت کرده! بر عکس دشمن خود امریکا. خب، این یک برند است. اصلا برند یعنی همین».

به محمد گفتم: «این برند چند می ارزد به نظر تو؟!» گفت: «قیمت که رویش نمی شود گذاشت اما امریکا اگر همه تحریم ها را بی هیچ امتیازی از سوی طرف ایرانی بردارد، به هسته ای ایران کاری نداشته باشد، اموال بلوکه شده را برگرداند، رابطه اش با اسرائیل را هم کم کند، در ازای این همه امتیاز امریکا، شما فقط این برند ۳۵ ساله تان را آنهم در سطح وزرای خارجه بفروشید، باز به خدا نمی توانم بگویم شما برد کرده اید!! این خیلی برند است آقا!».

بعد از خواندن این خاطره یاد حرف دوستانی افتادم که حتی با ادعای انقلابی گری خرسند بودند از این اتفاق اما غافل از اینکه این رابطه هیچگاه در قاموس انقلاب نخواهد گنجید چون ما با آمریکا سره یک قضیه فقط مشکل نداریم بلکه از بنیاد با آنها مشکل داریم .

آقای روحانی ، اقتدارمان را ارزان نفروش

 

۱۷ نظر ۱۰ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۷
مهران شیخی


شاید خیلی از دوستان از خبرهایی که طی این دو روز به گوششان در مورد سفر رییس جمهور خورده شوکه شده باشند ، اما چراغ راه ما روشن است و چشمانمان به لب های سید علی دوخته است .

چند نکته :

امام رحمه الله میفرمایند :

آقای کارتر تفضل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند ما چه صحبتی با شما بکنیم ؟ صحبت با شما کی بکند؟ جواب این زن هائی که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهائی که جوان هاشان را از دست دادند، آنهائی که در این طول زمان از آمریکا ضربه خوردند، ممالکی که ضربه خوردند اینقدر، ما جواب اینها را چه بدهیم ؟ ما جواب این مملکت های کثیری که با امر آمریکا، با توطئه آمریکا، آنها را به نابودی کشیدند، وجدانا جواب آنها را چه بدهیم ؟بنشینیم با کی صحبت کنیم ؟
رد کردم این را که نه ، نه ما یک همچو حقی داریم نه دیگران یک همچو حقی دارند ما تابع ملّت هستیم ، ما خدمتگزار ملّت هستیم ، ما باید روی مسیر ملّت سیر بکنیم ، ما هیچ خوفی از این نداریم که بر بخورد به آقای کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند یک کسی ، یک کشوری که برای خدا قیام کرده است ، فریادش الله اکبر بوده ، او را از چه می ترسانند؟
صحیفه نور، جلد: 10، ص : 163

حرف من اینجاست آقای اوباما از زمان مصدق حرف زد اما ماجرا هواپیمای ایرانی را نگفت ، ماجرای 8 سال جنگ تحمیلی را نگفت ، چرا جای دور برویم ماجرای 8 ماه فتنه را نگفت

آیا آقای روحانی این ها را یادشان رفت؟

کلیت تحلیل  از این اتفاقات چیزی جز برد برای امام امت نیست

همانطور که دیدید و شنیدید ایشان در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران واژه نرمش قهرمانانه را بکار بردند و فرمودند حرکت های صحیح و منطقی دیپلماتیک با حفظ اصول انقلاب

در جریان سفر هم به گفته جناب روحانی در قضیه هسته ای اختیار تام به ایشان داده اند

پس اگر امریکا (که بعید میدانم) دست از ظلم خود بردارد برد از آن رهبر ماست که در مقابل سیاست مداری ایشان،امریکا زانو زد و اگر هم به ظلم خود ادامه دهند باز برد از آن رهبر ماست که باز ثابت کرد امریکا شیطان بزرگ است .


 

۴ نظر ۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۳:۱۳
مهران شیخی